اګر افسردګی به طور فزیکی (توسط مغز) ایجاد شود ،فقط دارو متواند کمک کند ،افسردګی اغلب توسط داروهای ایجاد می شود که به درمان سایر بیماری های دیګر کمک میکنند،ارزیابی پزشکی درین موارد مهم است.
بستګان اغلب مشکلات روانی افسردګی بیولوژیکی را با مشکلاات انګیزشی اشتباه میګیرند،«خودت را جمع کن؛» توصیه خوبی نیست،اګر فرد اسیب دیده بخواهد بپرد کمکی به بهبودی یک پای شکسته نمی کند،بنابر این باید از توصیه های خوش نیت در مورد چګونکی غلبه به مشکل اجتناب شود.
انتخاب یک دارو ی ضد افسردګی مناسب برای پزشک یک چالش است،این به علایم اصلی(مشکل در خوابیدن در طول شب،از دست دادن اشتها،احساس سرما،وغیره) و عوامل روانی اجتماعی بستګی دارد. داروهای ضد افسردګی نادرست تجویز شده منجر به هزینه های پزشکی بالا ،نابهنګام شدن بیماری وتعویض مکرر پزشکان میشود.
نسبت به خود درمانی یا تغیر دوز به اساس احساسات خود هشدا ر داده شود این میتواند منجر به عوارض جانبی نا خواسته شود ومشکل اساسی را بدترکند.